Philosophical Investigations | |
مفهوم تجربه نزد متفکران نو-کانتی و تأثیر آن بر نوشتههای اولیهی والتر بنیامین | |
صابر دشت آرا1  امیر نصری2  | |
[1] دانشجوی دکتری فلسفه، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران;دانشیار گروه فلسفه،دانشگاه علامه طباطبایی، تهران; | |
关键词: والتر بنیامین; معرفت; خاستگاه; تجربه زیسته; حسیات استعلایی; منطق استعلایی; | |
DOI : 10.22034/jpiut.2019.32141.2248 | |
来源: DOAJ |
【 摘 要 】
مفهومی از تجربه که در نظام معرفتشناسانه کانت پرداخته میشود، به رغم اهمیتی که در مقام یکی از ارکان اساسی نظام انتقادی دارد، به نحوی طنزآلود تا چند دهه پس از مرگ کانت در پرده میماند. کشف و بازیابی مفهوم کانتی تجربه مرهون مساعی متفکرانی است که عموماً ذیل عنوان مکتب نو-کانتی شناخته میشوند. در مقاله حاضر، با تمرکز بر آثار یکی از برجستهترین چهرههای نو-کانتی، هرمان کوهن، نشان میدهیم که تجربه مورد نظر کانت چگونه میتواند از تلقی متعارفی که بر پایه دوگانه سوژه/ابژه بنا میشود فراتر رفته و به خاستگاه معرفت واصل شود. پس از آن، خواهیم دید که این تجربه خاستگاهی چگونه برانگیزاننده «فلسفه آینده»ای میشود که والتر بنیامین، در نوشتههای اولیه خود در دهه 1910، طرح آن را پی ریختهاست. اما این بههیچوجه به معنای آن نیست که بنیامین صرفاً مسیر متفکران نو-کانتی را ادامه میدهد: چنانکه مشاهده خواهیم کرد، برای نیل به خاستگاه تجربه، بنیامین «نقشه نبردِ» تاریخی-الهیاتیای را به کار میگیرد که با نقشه مورد استناد متفکران نو-کانتی – و خود کانت – تفاوتهای اساسی دارد.
【 授权许可】
Unknown